مرداد ۱۴، ۱۳۸۸

واژه‌های مقدس مرا پس بده!


نویسنده‌ی وبلاگ مسیر یک ذره بحثی را درباره‌ی "واژگان ربوده شده" شروع کرده‌اند و از من دعوت کردند که در این مورد بنویسم.
اگر بخواهم به شیوه‌ی ایشان جلو بروم، من سه واژه را که به نظرم بیش از هر چیز در زبانِ زمامداران، معنای‌شان دزدیده شده را انتخاب می کنم؛ دین، مردم و آزادی. از بحث درباره‌ی "دین" می گذرم که بسیار گفته‌اند. درباره‌ی "مردم" هم قبلا نوشته‌ام و در باب واژه‌ی "آزادی" هم به همین یک جمله‌ی احمدی‌نژاد که درباره‌ی انتخابات اخیر گفت: "آزادی" در ایران "فراتر از مطلق" است، بسنده می‌کنم که عمق فاجعه‌ی به ابتذال کشیدن واژه‌های مقدسی چون "آزادی"، از همین یک جمله نمایان است.

آنچه من بیشتر مایلم درباره‌اش بگویم، "ترکیباتی" است که در سی ساله‌ی اخیر درست کرده‌اند؛ مضاف‌الیه‌ها و صفاتی که به واژه‌ها چسبانده‌اند تا به اصطلاح، ترکیباتی جدید و خلاقانه درست کنند؛ ولی این ترکیباتِ نو نه تنها در نفس خود، ترکیباتی متناقض‌نمایند؛ که اساسا معنای هر یک از واژه‌ها را هم به تنهایی، تهی کرده اند؛ مهم‌ترین و اولین ترکیب عجیب و غریب از این دست، دقیقا همان ترکیب نام آغاز به ابتذال کشیدن عبارات است؛ "انقلاب اسلامی". واژه‌ی "اسلامی" در کنار واژه‌ی "انقلاب"؛ ترکیبی که معنای "انقلاب" را نه تنها تقلیل داد که حتی آن را به طور کامل مصادره به نام "اسلام" کرد.

چنین ترکیبی به سرعت کارآمد و خلاقانه ارزیابی شد و بلافاصله تبدیل به الگویی همه‌گیر برای عبارت‌سازی‌های دوران جدید قرار گرفت؛ نام حکومت جدید هم در همین راستا اختراع شد؛ "جمهوری اسلامی" همان ترکیب متناقض‌نمایی بود که به سبب‌اش، تئوری‌پردازان انقلابی به خودشان اجازه دادند "دانشگاه اسلامی"، "مدیریت اسلامی"، "اقتصاد اسلامی" و ترکیبات بی‌معنای دیگری بسازند و اساسا همین ترکیبات بی‌پشتوانه و من‌در‌آوردی را پایه و بنیان همه‌ی تصمیمات و برنامه‌ریزی‌های خانمان‌برانداز خود قرار دهند...

البته این دست ترکیب‌سازی فقط محدود به اوایل انقلاب نماند؛ خاتمی در سال 76 سردمدار یکی دیگر از بزرگ‌ترین واژه‌سازی‌های بی‌معنا و مجعول این مکتب واژه‌ربایی شد؛ "مردم‌سالاری دینی"؛ ترکیبی که بسیار مورد توجه راست و چپ و این‌وری و آن‌وری قرار گرفت؛ "مردم‌سالاری"اش عده‌ای را خوشحال کرد و "دینی"اش عده‌ی دیگری را؛ ولی هیچ کس تا آخر هم سردرنیاورد وقتی این دو واژه با هم ترکیب شود، چه از "مردم‌سالاری" باقی می‌ماند و چه از "دین"؟ شاید هیچ‌یک از تعبیرات و ترکیبات دیگر از این دست، به اندازه‌ی این ترکیب، جعلی و فریبکار نبود. ترکیبی که البته برساختن‌اش آنقدر روشنگر بود که بعد از 12 سال از زمان جعل‌اش، مردم را به‌کلی به عبث بودن ترکیباتی چون "جمهوری اسلامی ایران" واقف کند و شعار "جمهوری ایرانی" را تنها بعد از 40 روز از دل شعار "رای منو پس بده"، بیرون آورَد.

یکی دیگر از این ترکیبات بسیار منتاقض‌نما "اصل مترقی ولایت مطلقه فقیه" است؛ کنار هم قرار گرفتن "مترقی" با "مطلقه" در این عبارت، صحنه‌ای تماشایی از بازی ترکیبات اختراعی زمامداران مسلمان‌نماست؛ صحنه‌ای که هوشمندانه که هیچ؛ حتی فریبکارانه هم نیست؛ صحنه‌ای که به غایت، ابلهانه و جاهلانه است.

در زبان خودساخته‌ی حکومت مقدس اسلامی، اتفاقا واژه‌های مقدس به استهزا و ابتذال کشیده شدند؛ واژه‌هایی که به احترام آنها در طول تاریخ، هزاران هزار انسان جان خود را به پای هر یک از آنها فدا کردند؛ دین... مردم... آزادی... انقلاب... دموکراسی...


******
من هم از حسین وحدانی، منصوره حسینی، باهارنارنج، حدیث لزرغلامی، امیرمهدی حقیقت، رویا دلشاد و احمد ابوالفتحی دعوت می‌کنم در این باره بنویسند.


ممنونم از دوستانی که درباره موضوع نوشتند:

واژه های من را پس بده. باهارنارنج، یک زن، یک حس، یک نقطه
واژه‌های مرا پس بده. رویا دلشاد، نسیم صبح
واژگانی که به تاراج رفتند. حسین وحدانی، سیم آخر
حسین مطلب به قول خودش باحوصله تری هم قبلا در همین مورد نوشته بود: زبان اعتماد و اعتماد به زبان / به چشم خواهری
بازی. منصوره حسینی. حالم
آنها که تمامیت واژه را می‌خواهند! احمد ابوالفتحی. روی شیروانی داغ

مرتبط:
واژه‌های مرا پس بده. مصطفی
واژه‌های مرا پس بده. کودن بااستعداد
واژه‌های مرا پس بده. هلیانوشت
واژه انتخابات را به من پس بده. جیران



6 نظر:

Mostafa گفت...

سلام.
ممنونم از این که به دعوتم پاسخ مثبت دادی. وقتی خودم در این باره می‌نوشتم، تفکیک درستی بین واژه‌ها و ترکیب‌ها قائل نشدم. تو بیشتر به ترکیب‌ها اشاره کردی و اشاره‌های به‌جایی هم کردی. از نوشته‌ات آموختم و لذّت بردم.

احمد گفت...

چشم. می نویسم.

ر ويا گفت...

چه كار سختي مرييييييم ! اين كار از ادمهاي با استعدادي مثل خودت فقط بر مياد. من اگه بخوام بنويسم كه گند مي زنم به اين روال! ولي چشم .
.
دستي به ديده دارم و دستي به يك قلم !
من باز مي نويسم از يك گوشه اي به غم

نصیرالدین جعفری گفت...

سلام.
از لطف شما بسیار سپاس گذارم. خوشحالم که به وبلاگ من سر می زنید. در ضمن از این که باز هم برای شما زحمت درست کردم شرمنده ام. انشا الله تا آخر این هفته سرویس دی – اس – ال منزلمان دوباره وصل خواهد شد و از دست این کافی نت لعنتی راحت می شوم. با احترام فراوان.

یک نفر گفت...

http://simakhar.persianblog.ir/post/143/
اطاعت امر شد. (اطاعت امر دزدی نیست؟!)

ناشناس گفت...

هر چه به گندد نمکش می زنند وای به روزی که به گندد نمک .
تبریک می گویم که ادعاهای جناب کروبی دروغ از آب درآمد.طبل رسوایی اصلاح طلب ها بعد از ادعای واهی تقلب دیروز چنان بر زمین خورد که نه تنها ایران بلکه کاخ سفید.تل آویو .لندن و خانه بنی صدر و رجوی را هم به لرزه در آورد.
راستی یک سوال :به نظر شما لیاقت آدم معلوم الحالی مثل دکتر سروش حمایت از دروغگوی منافقی چون کروبی بود یا لیاقت کروبی دروغگوی منافق حمایت معلوم الحالی چون سروش است؟
مهتاب می تابد و سگ ها پارس می کنند...

ارسال یک نظر

شما چی فکر می کنید؟