رادیو زمانه گفتوگویی انجام داده است با صابر شربتی محکوم به اعدامی که در سن ۱۵ سالگی مرتکب قتل شده و حکم اعدامش از سوی حسن تردست، قاضی پرونده بهنود شجاعی، صادر شده است.
یکی از سوالات بدجوری توی ذهنم صدا داد:
اگر حق داشتی در دنیا فقط جای یه آدم دیگه باشی، انتخابات کی بود؟
دوست داشتم جای پدربزرگ مادریام باشم.
آخه واسه چی؟
اسم مادرم رو این که هست نمیگذاشتم.
اسم مادرت چیه؟
زینب. به پدربزرگ و مادرم هم گفتم. شاید علت این که مادرم این همه رنج میکشه اسمش باشه. بیشتر زینبها زندگیشون پررنج میشه.
*
آخر مصاحبه هم شعری را به عنوان "قشنگترین شعر" میخواند:
من آن خزانزده برگم
که باغبان طبیعت
برون فکنده ز گلشن
به جرم چهرهی زردم
که باغبان طبیعت
برون فکنده ز گلشن
به جرم چهرهی زردم
1 نظر:
مريم مثل این که تو هم مثل من خودآزاری داری ها!نذار این چیزا رو دختر.نذار.آخه آدم به جز غمباد گرفتن چه می تونه بکنه با خوندن اینا؟
ارسال یک نظر
شما چی فکر می کنید؟