یک کشتی ایرانی که ادعا میشود حامل اسلحه و مهمات برای حزبالله لبنان بود، روز چهارشنبه در نزدیکی قبرس توسط اسرائیل توقیف شد و نخست وزیر آن کشور، به همین دلیل ایران را متهم به انجام جنایات جنگی کرد.
ارتش اسرائیل میگوید کانتینرهای روی عرشه، حاوی نارنجک دستی، راکت، خمپاره و دستکم سه هزار راکت دوربرد است.
البته این بار اولی نیست که کشتی ایرانیای حاوی مهمات و اسلحه برای حزبالله، توقیف میشود. جمهوری اسلامی ایران اگرچه همیشه بهطور رسمی این موضوع را تکذیب کرده است، اما اینکه حزبالله لبنان و حماس فلسطین همواره از سوی ایران تجهیز مالی و جنگافزاری میشوند، در عرف بینالملل مسالهی نسبتا پذیرفتهای شده است.
در نگاه اول، تنها چند روز قبل از 13 آبان، ارسال کشتیای با محمولهی اسلحه که حجم آن به اندازهای بوده که به ادعای مقامات اسرائیلی برای جنگی یک ماهه کفایت میکرده است، نشاندهندهی نهایت بیتدبیری نظامی است که در حل مشکلات داخلی و معمول خود وا مانده است. اما از منظری دیگر، اتفاقا میتواند نشانگر تدبیر جمهوری اسلامی باشد. پرسش این است که چرا در این برهه از زمان که حکومت، خود در داخل، با فشارها و موضوعات پیچیده و درهمی مواجه است، اقدام به ارسال اسلحه به لبنان می کند؟
ایران معمولا در عرصهی سیاست خارجی، سیاست فرار به جلو و همان "دست پیش گرفتن" را سرلوحه خود قرار میدهد؛ سیاستی که بهویِژه دربارهی مذاکرات هستهای با غرب، بیش از هر زمان دیگری به نمایش گذاشته است. اتفاقا ایران در چنین شرایط آشفته داخلیای اسلحه به لبنان میفرستد تا پایگاهی را که بهسرعت دارد در داخل از دست میدهد، در جای دیگری به دست آورده باشد؛ ایرانی بودن یا نبودن همراهان مهم نیست؛ مهم این است که ساختار قدرت نیازمند گروههای حامی قوی و اتفاقا اسلحهبهدست است. چه کسی از حزب الله لبنان و رهبرشان سید حسن نصرالله که از رهبر فعلی ایران به عنوان امام یاد میکند، بهتر؟ این پایگاه امن برای حکومت باید وجود داشته باشد؛ حالا که در داخل وجود ندارد، چه باک پایگاهی را که سالها برای درست کردنآّش زحمت کشیده و پول خرج کرده است، امروز تقویب کند؟
نکتهی دیگر این است که هر بار تهدید جدیای از سوی اسرائیل دربارهی حمله به ایران مطرح شده است، نقطهای از خاورمیانه به هم ریخته است. این دقیقا همان سیاست فرار به جلو است. مثلا دربارهی آشوبهای داخل عراق و بویژه جنگ اخیر 33 روزه لبنان، ایران همواره از سوی جامعهی بینالملل در مظان اتهام برای راهانداختن آنها بوده است.
همچنین به ادعای منابع اسرائیلی نخست وزیر اسرائیل از مدتها قبل، از ارسال چنین محمولهای مطلع بوده است و خود شخصا دستور توقیف آن را صادر کرده است. در همین اثناست که روزنامه گاردین دیروز خبری منتشر و ادعا کرده است دانشمندان ایرانی موفق شدهاند نسل جدیدی از موشکها را آزمایش کنند که قادر به حمل کلاهکهای هستهای هستند.
احتمال دور از ذهنی نیست که اسرائیل از این ماجرا باخبر باشد و درصدد حمله نظامی به ایران باشد و ایران دوباره محموله جدیدی را به لبنان بفرستد تا جنگ دوبارهای در خاورمیانه به پا شود که نه تنها توجه جامعه جهانی از اوضاع داخلی ایران و همچنین تحرکات حکومت برای تحقیقات هسته ای تا مدتی مسکوت بماند، بلکه با تلف کردن وقت و فرسوده کردن ارتش اسرائیل در جنگی با همسایهاش فرصت مناسب داشته باشد تا برای مدتی باز هم خطر اسرائیل را به عقب براند. اما این فقط خریدن زمان است و به تعویق انداختن مشکل؛ نه حل کردن آن.
منتشر شده در نیمنما
ارتش اسرائیل میگوید کانتینرهای روی عرشه، حاوی نارنجک دستی، راکت، خمپاره و دستکم سه هزار راکت دوربرد است.
البته این بار اولی نیست که کشتی ایرانیای حاوی مهمات و اسلحه برای حزبالله، توقیف میشود. جمهوری اسلامی ایران اگرچه همیشه بهطور رسمی این موضوع را تکذیب کرده است، اما اینکه حزبالله لبنان و حماس فلسطین همواره از سوی ایران تجهیز مالی و جنگافزاری میشوند، در عرف بینالملل مسالهی نسبتا پذیرفتهای شده است.
در نگاه اول، تنها چند روز قبل از 13 آبان، ارسال کشتیای با محمولهی اسلحه که حجم آن به اندازهای بوده که به ادعای مقامات اسرائیلی برای جنگی یک ماهه کفایت میکرده است، نشاندهندهی نهایت بیتدبیری نظامی است که در حل مشکلات داخلی و معمول خود وا مانده است. اما از منظری دیگر، اتفاقا میتواند نشانگر تدبیر جمهوری اسلامی باشد. پرسش این است که چرا در این برهه از زمان که حکومت، خود در داخل، با فشارها و موضوعات پیچیده و درهمی مواجه است، اقدام به ارسال اسلحه به لبنان می کند؟
ایران معمولا در عرصهی سیاست خارجی، سیاست فرار به جلو و همان "دست پیش گرفتن" را سرلوحه خود قرار میدهد؛ سیاستی که بهویِژه دربارهی مذاکرات هستهای با غرب، بیش از هر زمان دیگری به نمایش گذاشته است. اتفاقا ایران در چنین شرایط آشفته داخلیای اسلحه به لبنان میفرستد تا پایگاهی را که بهسرعت دارد در داخل از دست میدهد، در جای دیگری به دست آورده باشد؛ ایرانی بودن یا نبودن همراهان مهم نیست؛ مهم این است که ساختار قدرت نیازمند گروههای حامی قوی و اتفاقا اسلحهبهدست است. چه کسی از حزب الله لبنان و رهبرشان سید حسن نصرالله که از رهبر فعلی ایران به عنوان امام یاد میکند، بهتر؟ این پایگاه امن برای حکومت باید وجود داشته باشد؛ حالا که در داخل وجود ندارد، چه باک پایگاهی را که سالها برای درست کردنآّش زحمت کشیده و پول خرج کرده است، امروز تقویب کند؟
نکتهی دیگر این است که هر بار تهدید جدیای از سوی اسرائیل دربارهی حمله به ایران مطرح شده است، نقطهای از خاورمیانه به هم ریخته است. این دقیقا همان سیاست فرار به جلو است. مثلا دربارهی آشوبهای داخل عراق و بویژه جنگ اخیر 33 روزه لبنان، ایران همواره از سوی جامعهی بینالملل در مظان اتهام برای راهانداختن آنها بوده است.
همچنین به ادعای منابع اسرائیلی نخست وزیر اسرائیل از مدتها قبل، از ارسال چنین محمولهای مطلع بوده است و خود شخصا دستور توقیف آن را صادر کرده است. در همین اثناست که روزنامه گاردین دیروز خبری منتشر و ادعا کرده است دانشمندان ایرانی موفق شدهاند نسل جدیدی از موشکها را آزمایش کنند که قادر به حمل کلاهکهای هستهای هستند.
احتمال دور از ذهنی نیست که اسرائیل از این ماجرا باخبر باشد و درصدد حمله نظامی به ایران باشد و ایران دوباره محموله جدیدی را به لبنان بفرستد تا جنگ دوبارهای در خاورمیانه به پا شود که نه تنها توجه جامعه جهانی از اوضاع داخلی ایران و همچنین تحرکات حکومت برای تحقیقات هسته ای تا مدتی مسکوت بماند، بلکه با تلف کردن وقت و فرسوده کردن ارتش اسرائیل در جنگی با همسایهاش فرصت مناسب داشته باشد تا برای مدتی باز هم خطر اسرائیل را به عقب براند. اما این فقط خریدن زمان است و به تعویق انداختن مشکل؛ نه حل کردن آن.
منتشر شده در نیمنما
0 نظر:
ارسال یک نظر
شما چی فکر می کنید؟