نیکآهنگ کوثر کاریکاتوری کشیده است که در آن موسوی را درحال نوشتن سیصدمین بیانیهاش در اتاقی که تار عنکبوت گرفته است، نشان میدهد؛ کاریکاتوری که آنقدر فشار اعتراضات طرفداران جنبش سبز را بالا برد که روزآنلاین –رسانهای که طرح او را منتشر کرده بود- این کاریکاتور را بعد از انتشار حذف کرد.
اعضای شورای سردبیری روزآنلاین همگی از روزنامهنگارانی هستند که هر یک به دلایلی مجبور به مهاجرت ناخواسته از ایران شدهاند. کسانی که دلبستگیشان به حرفهی روزنامهنگاری دستکم آنقدر بوده است که بعد از ترک وطن، باز هم در پی زندهکردن حرفهی مورد علاقه خودشان باشند و این رسانه را با همدیگر راه بیندازند. روزنامهنگاری که در غربت به جای انجام دادن هزار و یک کار دیگر، رسانهی فارسیزبان راه میاندازد، بعضی چیزها را خیلی خوب میداند؛ هیچکس به اندازهی او معنای آزادی عمل رسانه را درک نمیکند، هیچکس به اندازهی او معنای استقلال عمل رسانه را نمیفهمد. هیچکس به اندازهی او آگاه نیست تیغ سانسور و یا به تعبیر خوشبینانهاش، اعمال سلیقههای شخصی، زهری برای رسانه است که اگر دچارش بشود، پادزهر چندان دست به نقدی برایش وجود ندارد.
اعضای شورای سردبیری روزآنلاین همگی از روزنامهنگارانی هستند که هر یک به دلایلی مجبور به مهاجرت ناخواسته از ایران شدهاند. کسانی که دلبستگیشان به حرفهی روزنامهنگاری دستکم آنقدر بوده است که بعد از ترک وطن، باز هم در پی زندهکردن حرفهی مورد علاقه خودشان باشند و این رسانه را با همدیگر راه بیندازند. روزنامهنگاری که در غربت به جای انجام دادن هزار و یک کار دیگر، رسانهی فارسیزبان راه میاندازد، بعضی چیزها را خیلی خوب میداند؛ هیچکس به اندازهی او معنای آزادی عمل رسانه را درک نمیکند، هیچکس به اندازهی او معنای استقلال عمل رسانه را نمیفهمد. هیچکس به اندازهی او آگاه نیست تیغ سانسور و یا به تعبیر خوشبینانهاش، اعمال سلیقههای شخصی، زهری برای رسانه است که اگر دچارش بشود، پادزهر چندان دست به نقدی برایش وجود ندارد.
فارغ از اینکه مواضع نیکآهنگ کوثر در به نقد کشیدن بیپروا و بیمحابای عملکرد جنبش سبز بهویژه بعد از 22 بهمن را عدهای تندروی، عدهای توهین، عدهای خوراکدادن به فارسنیوز و کیهان و عدهای هم جاسوسی و جیرهخواری بدانند، مسالهای که با هیچیک از این اظهارنظرها قابل دفاع نیست، اقدام روزآنلاین به عنوان یک رسانه است. رسانهای که بهسادگی با اعتراض عدهای، از مواضع رسانهای خودش عقبنشینی میکند و مطلبی را "بعد از انتشار" حدف میکند. در واقع سوال این است که یک رسانه چرا باید جوگیر فضای غالب بشود؟ و چرا نقش رسانهای خودش را فراموش میکند و فکر میکند له یا علیه جریانهای موجود در جامعه باید حرکت کند؟
اگر از نظر اعضای شورای سردبیری، این کاریکاتور مشکلی داشت، چرا اصلا اجازهی انتشار به آن داده شده است تا بعد بر اثر فشارهای موجود حذف بشود؟ مساله در این است که رسانه، غیر از اطلاعرسانی صرف، مسئولیت به چالش کشیدن واقعیتهای جامعه را هم دارد. نیکآهنگ کوثر بارها تاکید کرده است که نقشاش "روزنامهنگار" است؛ تعریف این نقش هم مشخص است. انتظار اینکه یک روزنامهنگار کاستی را نبیند و اشکالات را مطرح نکند چون "اکثریتی" هستند که برآشفته میشوند، انتظار کاملا بیجایی است. کمااینکه مواضعی که در کاریکاتورهای کوثر مطرح است، به هر حال صدای بخشی از کسانی هم هست که به تغییر در ایران دل بسته بودند. تمام کسانی که در ابتدا با جنبش سبز همراهی کردند اساسا با افکار و ایدههای میرحسین موافق نبوده و همچنان هم نیستند. خوب است میرحسین خودش هم خودش را "رهبر جنبش" نمیداند و خوب است در بیانیه اخیرش به اینکه همه صداها باید شنیده شود تاکید کرده است. مواضع افراطی طرفداران جنبش اما اینگونه نیست؛ آنها معمولا نقد شدن روند یک ساله جنبش را توهین به خود یا شخص میرحسین و یا تضعیف روحیه مردم میدانند.
مسالهای که خیلی از تحلیلگران درباره این جنبش به عنوان یکی از نقاط مثبت و چشمگیر آن از ابتدا ذکر میکردهاند تکثر موجود در بدنه جنبش بوده است. اما این سنتی که میان برخی طرفداران جنبش سبز راه افتاده است که هر کسی میرحسین یا روند یک ساله جنبش را نقد میکند مورد سختترین و تندترین هجمهها قرار میگیرد، سنت بیدروپیکری است که به این سادگیها نمیشود جلویش را گرفت؛ تا چنین ایدههایی که "فقط من میفهمم و هر کس غیر از چیزی که من میگویم بگوید، نفهم و بیشعور است" تا به این اندازه رواج دارد، به نتیجه رسیدن جنبش سبز "درد"ی از دردهای این مردم دوا نمیکند.
واقعا نوع نگرش این افراد به مسائل چه فرقی با اویی دارد که یک سال پیش در چنین روزی گفت: آقای هاشمی ایدههایی دارند؛ آقای احمدینژاد هم ایدههایی دارند. نظر بنده البته به نظر آقای احمدینژاد نزدیکتر است؟ اعضای شورای سردبیری و سیاستگذاری روزآنلاین! فکر نمیکنید نظرتان دارد کمکم به نظر "عدهای" نزدیک میشود؟
اگر از نظر اعضای شورای سردبیری، این کاریکاتور مشکلی داشت، چرا اصلا اجازهی انتشار به آن داده شده است تا بعد بر اثر فشارهای موجود حذف بشود؟ مساله در این است که رسانه، غیر از اطلاعرسانی صرف، مسئولیت به چالش کشیدن واقعیتهای جامعه را هم دارد. نیکآهنگ کوثر بارها تاکید کرده است که نقشاش "روزنامهنگار" است؛ تعریف این نقش هم مشخص است. انتظار اینکه یک روزنامهنگار کاستی را نبیند و اشکالات را مطرح نکند چون "اکثریتی" هستند که برآشفته میشوند، انتظار کاملا بیجایی است. کمااینکه مواضعی که در کاریکاتورهای کوثر مطرح است، به هر حال صدای بخشی از کسانی هم هست که به تغییر در ایران دل بسته بودند. تمام کسانی که در ابتدا با جنبش سبز همراهی کردند اساسا با افکار و ایدههای میرحسین موافق نبوده و همچنان هم نیستند. خوب است میرحسین خودش هم خودش را "رهبر جنبش" نمیداند و خوب است در بیانیه اخیرش به اینکه همه صداها باید شنیده شود تاکید کرده است. مواضع افراطی طرفداران جنبش اما اینگونه نیست؛ آنها معمولا نقد شدن روند یک ساله جنبش را توهین به خود یا شخص میرحسین و یا تضعیف روحیه مردم میدانند.
مسالهای که خیلی از تحلیلگران درباره این جنبش به عنوان یکی از نقاط مثبت و چشمگیر آن از ابتدا ذکر میکردهاند تکثر موجود در بدنه جنبش بوده است. اما این سنتی که میان برخی طرفداران جنبش سبز راه افتاده است که هر کسی میرحسین یا روند یک ساله جنبش را نقد میکند مورد سختترین و تندترین هجمهها قرار میگیرد، سنت بیدروپیکری است که به این سادگیها نمیشود جلویش را گرفت؛ تا چنین ایدههایی که "فقط من میفهمم و هر کس غیر از چیزی که من میگویم بگوید، نفهم و بیشعور است" تا به این اندازه رواج دارد، به نتیجه رسیدن جنبش سبز "درد"ی از دردهای این مردم دوا نمیکند.
واقعا نوع نگرش این افراد به مسائل چه فرقی با اویی دارد که یک سال پیش در چنین روزی گفت: آقای هاشمی ایدههایی دارند؛ آقای احمدینژاد هم ایدههایی دارند. نظر بنده البته به نظر آقای احمدینژاد نزدیکتر است؟ اعضای شورای سردبیری و سیاستگذاری روزآنلاین! فکر نمیکنید نظرتان دارد کمکم به نظر "عدهای" نزدیک میشود؟
منتشر شده در نیمنما
1 نظر:
سلام. من از نیم نما خاطرات خاصی دارم. برای همیشه خواننده آن بوده و خواهم بود. ممنون که به یاد من بودید و به وبلاگ من سرزدید.
ارسال یک نظر
شما چی فکر می کنید؟