مهر ۰۳، ۱۳۸۹

صنعت خداسازی

احمدی‌نژاد امسال هم در نشست عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک شرکت کرد و نطق‌های معروف‌اش را امسال هم مانند سال‌های گذاشته، با وجود تجمع معترضان ایرانی و غیر ایرانی روبروی هتل محل اقامت‌اش و محل برگزاری نشست، با خونسردی ادامه داد. نه برایش مهم بود معترضان از چه حرف می‌زنند و نه اهمیتی  داد وسط سخنرانی‌اش نمایندگان تعدادی از کشورها سالن اجلاس را ترک کردند و نه حتی ارزشی برایش داشت بداند چرا بخش انتهایی حرف‌هایش از سوی سازمان ملل به انگلیسی ترجمه نشد؛ او بالاخره باید حرف خودش را که دست داشتن دولت امریکا در حوادث 11 سپتامبر است می‌زد؛ که زد.

احمدی‌نژاد در این سفر هم نهایت استفاده را از رساندن صدای خودش به گوش جهانیان می‌کند. او هیچ‌یک از درخواست‌های مصاحبه رسانه‌های امریکایی را نه تنها رد نمی‌کند، بلکه با کمال میل و اعتمادبه‌نفسی مثال‌زدنی روبه‌روی مصاحبه‌گران کارکشته  غربی می‌نشیند، اتفاقات داخلی ایران را جلو چشم میلیون‌ها بیننده انکار می‌کند، از مصاحبه‌گران سوال می‌کند به جای آنکه به آنها پاسخ بدهد و با نگاه‌هایی عاقل‌اندرسفیه و نیشخندهایی تحقیرکننده، خودش را ناجی بشریت معرفی می‌کند.

اما او در رویارویی با رسانه‌های فارسی‌زبان خارج از ایران این‌قدر دست‌ودل‌بازانه برخورد نمی‌کند. او با وجود عطش سیری‌ناپذیرش به توجه رسانه‌ها، تا به حال با رسانه‌های فارسی‌زبان گفت‌وگویی نکرده است. او یا خودش را مسئول پاسخگویی به مخاطب ایرانی داخل یا خارج ایران نمی‌داند و یا از رویارویی با چنین مخاطبی واهمه دارد. به نظر می‌رسد احمدی‌نژاد در این پنج سال‌وخرده‌ای که از حضورش در مسند قدرت گذشته است، فرض واهمه داشتن برایش باطل است. او در حالی به درخواست رسانه‌های فارسی جواب نمی‌دهد که باراک اوباما در همین زمان با تلویزیون فارسی بی‌بی‌سی مصاحبه اختصاصی می‌کند و اظهارات احمدی‌نژاد در سازمان ملل را "موهن" و "نفرت‌انگیز" می‌خواند.

می‌شود درباره مقایسه نوع رویکرد اوباما و احمدی‌نژاد در برخورد با رسانه‌ها بحث‌های بسیاری مطرح کرد اما مهم‌ترین‌شان همین است که اساسا مخاطب فارسی‌زبان برای احمدی‌نژاد کوچک‌ترین اهمیتی ندارد؛ او در پی این نیست تا به سوالات و ابهامات ایرانیان پاسخی بدهد، نه به این دلیل که می‌داند حنایش پیش ایرانی‌ها –چه داخلی و چه خارجی- رنگی ندارد، بلکه به این دلیل ساده که مخاطب او و سیاست‌های او اساسا ایرانی‌جماعت نیستند.

این را نه تنها احمدی‌نژاد که گنده‌تر از او هم بارها نشان داده‌اند که آنچه برای آنها واقعا مهم است و در پی تحکیم پایگاه‌های‌شان و توجیه افکار عمومی آن هستند، لبنان و فلسطین و کشورهای مسلمان و برخی از کشورهای افریقایی است. آنها باید احمدی‌نژاد را بپسندند که با هوشیاری احمدی‌نژاد در نوع انتخاب رسانه‌هایی که در آنها حضور پیدا می‌کند و نوع برخوردش با مصاحبه‌گران و شیوه‌های پاسخگویی‌اش، تا حد قابل توجهی پسندیده‌اند.

چی از این بهتر برای احمدی‌نژاد که وقتی یک پاکستانی یا عراقی می‌فهمد ایرانی هستی، با لذت و افتخار از رشادت‌های احمدی‌نژاد حرف بزنند و حسرت بخورند که کشورشان از داشتن همچین رئیس دولتی محروم است؟  چی از این بهتر که حتی یک کمونیست کانادایی از او حمایت کند چون صرفا مواضع ضدامپریالیستی و مخالف امریکا دارد؟

شاید خیلی از ایرانی‌ها چشم دیدن او را نداشته باشند، اما احمدی‌نژاد خدای آمال و آرزوهای بسیاری از مردم جهان در کشورهای فقیر و عقب‌مانده است؛ رسانه‌های غربی این خدای جدید را ساخته‌اند.

منتشرشده در نیم نما