آذر ۰۱، ۱۳۸۸

گوشت را از گربه بگیرید

اگر گوشت را جلوي گربه بيندازي غيرممكن است كه گربه گوشت را نخورد.
اینها اظهارات مسئول نهاد نمایندگی رهبری دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی درباره طرح تفکیک جنسیتی دانشگاه‌هاست که ظاهرا اولین‌اش از مصاحبه با معاون پژوهشی نهاد نمایندگی رهبری شروع شده است که در آن گفته است: "برای این‌که اثرات جداسازی جنسیتی را بر میزان موفقیت تحصیلی بیازماییم، باید دانشگاه‌هایی مانند دانشگاه‌های تهران، صنعتی شریف یا شهید بهشتی را که رتبه علمی مناسبی دارند و استادان موفقی در آنجا تدریس می‌کنند، مورد آزمون قرار گیرند". ایشان برای اینکه ادعای خودش را هم مقبول و علمی و جهانی نشان بدهد، ‌اضافه می‌کند: "دانشگاه های تک‌جنسیتی حتی در غرب و آمریکا نیز وجود دارد... بنابراین چه اشکالی دارد که ما در یک جامعه اسلامی، دانشگاه تک جنسیتی را تجربه کنیم؟"

چنین اظهارات جنجال‌برانگیزی را آن هم با ادبیاتی که فقط از آقایان حوزه‌رفته برمی‌آید، باید در کنار سایر رویدادهای اخیر دانشگاه‌ها قرار دارد تا معنادارتر بشوند. از چندی قبل صفارهرندی، وزیر سابق ارشاد با اشتیاق در شهرهای مختلف به دانشگاه‌ها می‌رود و درباره ماجراهای بعد از انتخابات اظهارنظر می‌کند و جالب اینکه در حالی‌که با لنگه کفش مواجه می‌شود، خللی در احساس رسالت‌اش ایجاد نمی‌شود و هفته بعد دوباره در دانشگاهی دیگر همان حرف‌ها را تکرار می‌کند تا جمعیت دانشجو در سالن از جا بلند شوند و پشت به او بکنند و برای خودشان آواز بخوانند. در این میان حمید رسایی، نماینده تهران در مجلس، بی‌باکانه‌تر عمل می‌کند. البته همان موقع که چهار ماه قبل از انتخابات به ابوالفضل فاتح گفته بود که این دوره، احمدی‌‌نژاد رکورد رای خاتمی را می‌زند، بی‌باک بودن خودش را نشان داده بود! حالا این روزها او هم مثل صفارهرندی به دانشگاه‌ها می‌رود و حکم به مفسد فی‌الارض بودن موسوی و کروبی می‌دهد.

دانشگاه همیشه برای حکومت ایران پروژه پیچیده‌ای بوده است. به قول مهدی خلجی، دانشگاه از معدود نهادهایی بود که روحانیان بعد از انقلاب، نتوانستند به طور کامل اختیار آن را در دست بگیرند و این "لقمه بسیار بزرگ‌تر از آنی بود تا در هاضمه جمهوری اسلامی و رهبران روحانی‌اش گوارده شود."
این شد که این نهاد همیشه مثل استخوانی لای زخم بوده است که باید به هر طریق ممکن از شرش خلاص می‌شدند. ظاهرا تا به امروز با هیچ ابزاری موفق نشده‌اند؛ مهم‌تر اینکه زنانی که امروز جلوتر از مردان در صفوف راه‌پیمایی‌ها حرکت می‌کنند و صدای شعارهایشان بلندتر از مردان در اعتراضات خیابانی به گوش می‌رسد، اغلب همان 60-70 درصد جمعیت دانشگاه‌های ایران‌اند؛ زنانی که دانشگاه، اجتماعی‌شان کرده است؛ همان دانشگاه‌هایی که سیطره‌ به آنها از دست حکومت در رفته است.

سیل دانشگاه برای آنها سهمگین‌تر از آنی شده است که بدانند از کجا باید راهش را بند بیاورند؛ ولی فرستادن کسانی مثل رسایی و صفار به دانشگاه‌ها و طرح موضوع تفکیک جنسیتی بیشتر به نوعی خودانتحاری شبیه است تا پروژه‌ای حساب شده. شاید فکر کرده‌اند آنقدر دانشگاه‌ها را تحریک کنند تا انقلاب فرهنگی دومی راه بیندازند تا سر صبر بنشینند فکر کنند با این نهاد کاملا غربی که انحصار آموزش را که به‌طور سنتی در دست روحانیان بوده است، از چنگ‌شان در آورده و هیچ‌جور در این سال از پس‌اش هم بر نیامده‌اند، باید چه کنند.

اما این هم راه‌حلی است در حد همان راه‌حل رای احمدی‌نژاد باید در این دوره بیش از رای خاتمی باشد‍ تا صدای هیچ‌کس درنیاید! انگار با ادبیات آقایان تعبیر گوشت و گربه برای این موقعیت رساتر است؛ اینجا دانشگاه گربه است و حکومت گوشت. آقایان یادتان نرود: اگر گوشت را جلوي گربه بيندازي غيرممكن است كه گربه گوشت را نخورد!

منتشر شده در نیم‌نما

0 نظر:

ارسال یک نظر

شما چی فکر می کنید؟