اسفند ۲۸، ۱۳۸۸

سال بد رفت

شاید سخت‌ترین سال زندگی‌ام
سال رفتن بابا
سال خاکسترشدن همه امیدهایم برای برگشتن
سال کشته‌های بی‌گناه
سال زندانی‌های مظلوم

سال رنج
سال درد
سال اشک‌های بی‌امان
سال بغض‌های تلخ و خفه‌کننده
سال سخت
سال سخت
سال سخت

سالی که یاد کسانی فقط بغض بود و درد بود؛ بی‌هیچ طاقتی برای گفتن ازشان
سال اشک‌های بی‌امانی که اقیانوس‌ها فاصله را می‌شد با آنها پر کرد
سال دل‌نگرانی‌ها و دل‌تنگی‌های بی‌پایان برای کسانی که دوست داشته‌ام
سال شکستن
سال ویران شدن
سال با خاک یکسان شدن
سال بسته‌شدن درها
سال سیاه منطق توجیه‌گر
سال سخت
سال سخت
سال سخت

×

در آستانه بهار
چیزی از دل آن روزهای سخت، روزهای درد، روزهای اشک، روزهای خراش، انگار که به جا مانده است.
چیزی انگار که از ته ویرانه‌های با خاک یکسان‌‌شده دارد بیرون می‌آید

روزهای سخت کم‌کم دارند راحت‌تر می‌گذرند؛
اشک‌ها دیگر کمی امان می‌دهند؛
می‌شود چراغ‌ها را خاموش کرد و شمعی روشن کرد
می شود نفس عمیقی کشید و یک دم نشست
می‌شود کیک شکلاتی درست کرد
می‌شود زرشک پلو با مرغ درست کرد
می‌شود ماست و خیار با گردو و کشمش درست کرد
می‌شود گلدان کوچک سنبل خرید
می‌شود بالاخره امسال هفت‌سین هم چید
و باز امیدوار بود
منطق عالم هنوز چین‌وشکن‌هایی دارد ناپیدا و گاه غافلگیرکننده


6 نظر:

یک نفر روشن فکر گفت...

سلام مریم عزیز!
دوست روشن فکرم به منم سر بزن!

قفس گشوده گفت...

چه خوب نوشته ای مریم از این سال سخت.کاش غافلگیری های دنیا این بار از جنس دیگری باشد.کاش...

مختاري گفت...

سال قانون شکني سال شکست کودتاي مخملي سال پيشروي جبهه حق سال رو آمدن منافقين سال سقوط خواص سال شکست آمريکا و اسرائيل ... چه سال خوبي بود . رفتي اون ور دنيا از براندازان حمايت مي کني که چي بشه . يک لحظه به خود بيا . بشين قران بخوان . سوره مائده را بخوان تا دشمنان خدا را بشناسي . بين خود و خداي خود خلوت کن . تو مي تواني سفير جمهوري اسلامي باشي در اون ور دنيا . برايت سال خوبي آرزومندم .

قباد حیدر گفت...

مریم جان نمی دانی چقدر خو شحا لم کردی / مثل گو هری گم کرده در اقیا نو س که هیچ و قت باور نمی کنی بتو انی او را بیا بی / یا مثل تحقق یک رو یا
===============
چقدر دلم می خو است از تو اطلاعی داشته با شم بعد از اون وداع بدوی و دستپا چه / به خا طر بابا صمیمانه به تو تسلیت می گم و دقیقن احسای می کنم دختر کم را که گم شده بود یا فته ام / این مژده 89 من بود.

رويا گفت...

سلام مهربان مريم
خوب شد اين سال تموم شد. سال غصه و درد.ايشالله امسالت پر از شادي و نشاط و سبزي و آرامش

شیده لالمی گفت...

عاشق این پستتم :) منم همش همین را می گفتم سال سخت ، سال بد مطبوعات و بازهم هی تکرار می کردم سال سخت سخت و سخت اما یک چیزی این وسط هست نگرانی که درونم می گوید این تازه اغاز سختی است انگار اتش زیر خاکستر

ارسال یک نظر

شما چی فکر می کنید؟