بهمن ۱۹، ۱۳۸۸

ما هستیم



یکی بود یکی نبود.
روز اول به اعتراف سایت الف و بعد هم خبرگزاری های فارس و ایرنا ما 13 میلیون نفر بودیم.
فردای انتخابات به اعتراف شهردار تهران، ما توی تهران بیش از 3 میلیون نفر بودیم. کم‌کم تعدادمان توی خیابان کمتر شد.

خب آدم عاقل فقط یک بار زنده است تا "زندگی" کند؛ آدم‌ها که نمی‌خواهند فرصت زندگی‌شان را توی کهریزک و زیر باتوم و زیر گور سرد قبرستان طی کنند. کلی از آن 12-13 میلیون نفر پدرند؛ نان‌آور و سرپرست یک خانواده‌اند؛ کلی از آنها مادرند با بچه‌هایی که اگر نباشند، حتما از غصه دق می‌کنند؛ کلی از آنها بینواهای متولد دهه 60‌اند که شرح داستان کودکی و نوجوانی‌کردن‌شان یک تراتژدی تمام‌عیار است؛ کلی از آنها را عشق‌شان یا دوست‌شان یا پدر و مادرشان قسم داده‌اند که توی خیابان نروند.

ولی نکته در این است که وقتی یک نفر را می‌کشند یا دستگیر می‌کنند یا زیر کتک آش‌ولاش‌اش می‌کنند، او به شبکه‌ای از اعضای خانواده، دوستان، اقوام، همکلاسی‌ها، همسایه‌ها و همکاران وصل است. خبر بین همه می‌پیچد و از آن‌جایی که بالاخره قرن 21 سر رسیده است، همه از کسانی که این کارها را می‌کنند متنفر می‌شوند و هر فرد زندانی یا کتک‌خورده یا کشته‌شده موجی از نارضایتی در مجموعه‌ای از اطرافیان خودش درست می‌کند.
×
هر کاری دل‌تان خواست بکنید. دیگر مگر کسی هم مانده است که زندانی نکرده باشید؟ موضوع در این است که در هر کوچه پس‌کوچه‌ای، هر خانه و خانواده‌ای، بالاخره یک نفر هست که نیشتری از شما به قلب‌اش خورده باشد و شما هم هیچی از او ندانید؛ نه اسمی، نه رسمی، نه آدرسی. آنها هستند. همه‌جا؛ توی صف نانوایی بربری، توی بقالی‌های دو نبش دریانی، توی مدرسه‌های راهنمایی، توی دانشگاه پیام نور و علمی و کاربردی، توی تاکسی، توی مترو، توی اتوبوس، توی خیابان وقتی سرشان را انداخته‌اند پایین و دارند تند تند راه می‌روند و نگاهی سرسری به ویترین مغازه‌ها می‌اندازند.

به قول همان کسی که امروز رئیس صدا و سیماتان در پاسخ به نوه‌اش می‌گوید شما چه‌کاره‌حسنی که درباره پدربزرگ‌ات اظهارنظر می‌کنی، "از ما عصبانی باشید و در عصبانیت خود بمیرید." چون ما همچنان هستیم حتی اگر اسم ما را ندانید و آدرس خانه ما را نداشته باشید. اشکال‌تان این است که عادت ندارید توی چشم‌های ما نگاه کنید؛ فقط بلدید باتوم بلند کنید و به جاهای دیگری از بدن ما توجه ویژه نشان بدهید؛ همان طور که در این سه دهه به همه جای ما توجه نشان داده اید غیر از چشم‌هایمان؛ شما امروز بیش از هر وقت دیگری به چشم‌های ما نگاه نمی‌کنید چون جرات‌اش را ندارید. شما نصفه‌شب توی خانه‌های ما می‌ریزید و خانواده‌ها و همسایه‌های ما را زابراه می‌کنید اما به چشم‌هایمان نگاه نمی‌کنید. شما تن ما را سیاه و کبود می‌کنید، اما نگاه‌تان را موقع زدن از چشم‌هایمان می‌دزدید. شما دختر و پسر و خاله و عمه و دایی و دوست پسرخاله و عمو و پسرعموهای ما را همه با هم دستگیر می‌کنید اما به چشم‌های ما چشم می‌بندید. دقیقا همه این دستپاچگی‌ها به این دلیل است که جرات ندارید توی چشم‌های ما نگاه کنید. آن‌قدر حضور سنگین ما را همه‌جا حس می‌کنید که از سر دست‌پاچگی یادتان می‌رود اسم خودتان را گذاشته‌اید مسلمان و سه نصفه شب می‌ریزید به حریم خانه مردم. 

حتی اگر 22 بهمن دوست نداشتیم برویم بیرون و توی خانه نشستیم یا با دوستان‌‌مان قرار گذاشتیم یا اصلا دراز کشیدیم تا کتاب بخوانیم یا روی مبل لم دادیم تا فیلم ببینیم،‌ شما همه خیابان آزادی و انقلاب را وجب‌به‌وجب با وحشت از دشمن فرضی، پر کرده‌اید.

ما می‌توانیم با آرامش در کنار اعضای خانواده یا دوستان‌مان، یک چای تازه‌دم برای خودمان بریزیم و با لذت از اینکه شما خوب می‌دانید "ما هستیم" و از عصبانیت "هست بودن" ما دارید می‌میرید، چای خود را سر بکشیم. بله. ما هستیم آقایان! هووووووورت!

منتشر شده در نیم نما

6 نظر:

قفس گشوده گفت...

بله ما هستیم آقایان و خوب است که خيالتان راحت نیست،نباید هم باشد.باید که شب ها هم خواب نرود به چشمتان.خون،خشم می آورد و ملت امروز خشمگینند بس که خون ديده اند

قفس گشوده گفت...

اي بابا مريم خانم ما که اینجا به طرز تابلویی عقاید سياسیمون رو ابراز کرديم،حداقل واسه شما معلوم شد دیگه!
بی اجازه لینک کردم.اگه مخالف بوديد بگيد

مهدی محبی گفت...

سلام و احترام
خانم کیانی من میخواستم بونم شما همون مریم کیانی نیستید که به مکن کمک کردید و پارسال پدر و مادرتون مرحوم شدند.اگه ایشون هستید حتما ایمیلم پیام بذارید mehdimohebbi1358@gmail.com تا باهاتون تماس بگیرم پارسال با خطشون تماس گرفتم خواهرشون فرمودن اصلا حالشون خوب نیست و خارج از کشورند.چون اون مریم کیانی که من میشناسم خیلی بزرگوار بودن و دوست دارم از نزدیک ببینمشون.اگه نیستید معذرت میخوام.اگه شما اون خانم کیانی باشید حتما من را به جا میارید من محبی هستم اهل اطراف اصفهان
منتظرم خدانگهدار

مونا گفت...

من تکذیب میکنم مریم.
من هرگز به هیچ بنی بشری نگفتم که تو حالت اصلا خوب نیست!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
ضمنا.
مادر ما را رسما در گور نمودند که!!!!

رويا گفت...

چه روزگاري!!!

زنبوردار گفت...

باافتخار ولی بی اجازه به شما لینک دادم

ارسال یک نظر

شما چی فکر می کنید؟