اردیبهشت ۱۱، ۱۳۸۹

متولدان انقلاب دارند می‌میرند

رئیس انجمن پزشکان عمومی هفته گذشته در گفت‌وگو با مهر اعلام کرده است سن سکته قلبی در ایران به 32 سال کاهش پیدا کرده است. تا قبل از آن حداقل سن سکته قلبی 40 سال بوده است. اما ظاهرا آمارهای سال گذشته نشان می‌دهند ایرانیان به طور متوسط 8 سال زودتر دارد قلب‌شان از کار می‌افتد. این عدد به نحو قابل‌توجهی معنادار است؛ 32 ساله‌های امسال متولدان سال 57 و 58 هستند.

دکتر ایرج خسرونیا، رئیس هیات مدیره جامعه پزشکان متخصص داخلی ایران، هم در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی رژیم غذایی نامناسب، مصرف غذاهایی مثل فست‌فودها، چاقی، عدم تحرک، آلودگی هوا، ابتلا به دیابت، استرس و اضطراب و استعمال دخانیات را از عوامل پایین رفتن سن سکته در ایران عنوان کرده است. البته ایشان فراموش نکرده است اذعان کند که "سن سکته در کشور آمریکا و کشورهای اروپایی بالاتر است؛ باوجودی که در این کشورها مشروبات الکلی و دخانیات زیادتر مصرف می‌شود."

اشاره جالب توجهی است. اگر "رژیم غذایی نامناسب، استفاده بی‌رویه از فست‌فودها و چاقی" از عوامل سکته قلبی باشد، آقایان باید بدانند که در اروپا و امریکا سر هر کوچه‌ای یک شعبه از رستوران‌های زنجیره‌ای فست‌فود قرار دارد که بعضی از آنها مثل مک‌دونالد 24 ساعته هستند و هزار ماشاءالله هم در همه ساعات شبانه‌روز توی مغازه‌ها صف است و به ندرت ممکن است جایی در یکی از این رستوران‌ها -که به فاصله کمتر از یک دقیقه سفارش‌ات را آماده می‌کنند- وارد بشوی و بتوانی یک‌راست بدون اینکه صفی باشد، سفارش بدهی. آمار بیشترین میزان چاقی ظاهرا متعلق به امریکای شمالی و در اروپا مال انگلستان است. درباره مصرف مشروبات الکلی در ایران در مقایسه با کشورهای اروپایی و امریکایی البته قضاوت درستی نمی توان کرد.

پس چرا آدم‌هایی که هم به طور متوسط چاق‌ترند، هم هفته که هفت روز است، هشت روزش را دارند فست‌فود می‌خورند، هم مشروب بیشتر می‌خورند و هم سیگار بیشتر می‌کشند، این همه عمر می‌کنند؟ حکمت اینکه آدم‌های پیر امریکای شمالی –که مثلا وقتی سن‌شان را دور و بر 50 تخمین زده‌ای و می‌فهمی بیش از 80 سال دارند، با هیچ منطقی برای تو جور درنمی‌آید- سکته قلبی نمی‌کنند؟ چطور است که هر وقت صفحه آگهی ترحیم روزنامه‌ها را نگاه می‌کنی معمولا افراد فوت شده بالای 90 سال عمر کرده‌اند؟ چطور است که در اغلب اوقات روز، مک‌دونالد پر از پیرزن‌ها و پیرمردهایی است که تنهایی یا چندتایی با هم آمده‌اند و چند ساعتی آنجا می‌نشینند، ‌ساندویچ و نوشابه می خورند یا قهوه و کیک اما همچنان بالای 90 سال عمر می‌کنند؟ چطور است که انرژی موجود در رفتار و حرکات و سکنات و نوع لباس پوشیدن 80-90 ساله‌های غربی را که می‌بینی، مطمئن می‌شوی که این آدم حالا حالاها خیال مردن ندارد و اگر روند طبیعی مرگ سلول‌های جسم آنها را از پا درنیاورد، آماده‌اند تا ابد به خوشی و لذت زندگی کنند؟

اما چرا توی ایران شنیدن اینکه فلانی در دهه 30 یا 40 زندگی‌اش سکته قلبی یا مغزی کرده است، اصلا عجیب نیست؟ چطور است که بیشترین عامل مرگ در میان تهرانی‌ها در سال گذشته سکته قلبی بوده است؟ چطور است که در ایران این همه مریضی‌های لاعلاج شیوع دارد؟ مریضی‌های عجیب و غریبی که به‌ندرت می‌بینیم در خانواده و فامیلی، یکی ازشان نباشد؟ چطور است که انگار وقتی توی صورت مردم خیره می‌شویم، انگار همگی در یک حرکت جمعی هر روز پیش از روز قبل رو به سوی "مرگ" و "زوال" دارند می روند و این دیگر سن و سال نمی‌شناسد؟

کسانی که احتمالا امسال سکته قلبی می‌کنند با تولد انقلاب اسلامی متولد شده‌اند. دو سه ساله بوده‌اند که جنگ شروع شده است. تا حدود  ده سالگی را در دوران قحطی و بدبختی جنگ سپری کرده‌اند. نوجوانی‌شان را در دوران درخشان سازندگی گذرانده‌اند. در سخت‌ترین رقابت‌ها برای تحصیلات عالی در کنکور شرکت کرده‌اند. اگر قبول هم شده‌اند آخر سر توی بازار آشفته کار مرتبط با رشته پیدا نکرده‌اند. هنوز به سی سالگی پا نگذاشته بودند که دولت مهرورز سرکار آمده است و امسال همه متولدان 57 و 58 سی‌ودو ساله‌اند.


منتشر شده در نیم‌نما

2 نظر:

سارا گفت...

به این دکتره باید گفت تو که جرات نداری دلیل واقعی شو بگی، لطفا ببند اون دهنتو

قفس گشوده گفت...

احساس بدبختی دلیلی واقعیشه.همه سال های نوجوانی و جوانی مان احساس بدبختی کردیم.من هم چند ماه دیگر 32 ساله می شوم!

ارسال یک نظر

شما چی فکر می کنید؟