در غرب رسم بر این است که رسانهها، حتی جدیترین آنها، هیچوقت از گزارش جزئیات مربوط به نوع، جنس، مدل، مارک و طراح لباس های زنان مشهور غافل نمیشوند؛ و در اغلب موارد هم این گزارشها باعث اقبال عمومی به آن مارک یا مدل خاص لباسی میشود که زن مشهوری از آن استفاده کرده است. آخرین نمونه هم ماجرای سفر اوباما و همسرش میشل به اروپا بود که رسانهها غیر از پوشش خبری دیدارهای سیاسی رئیس جمهور امریکا با همتایان اروپایی خود، به مقایسه نحوه لباس پوشیدن میشل با کارلا برونی، همسر سارکوزی، رئیس جمهور فرانسه که روزگاری خواننده و مدل بوده است، پرداختند و در نهایت تاکید کردند که میشل بسیار شیک پوشتر و خوش لباستر از همتایان اروپایی خود ظاهر شد.
رسانههای ما معمولا به دلایلی که بر همه روشن است، هیچگاه چنین موضوعاتی را مورد توجه قرار ندادهاند و اساسا اجازه هم نداشتهاند. در طول سی سال اخیر هم اغلب زنان مشهور ایرانی بویژه زنان فعال در سیاست (غیر از زنان هنرمند)، معمولا با پوشش چادر مشکی ظاهر شدهاند و جایی هم برای پرداختن و بحث کردن درباره امکانات موجود برای لباس پوشیدن آنها وجود نداشته است و در واقع این موضوع، هیچگاه تبدیل به "مسئله اجتماعی" هم نشده بود. ولی در چند سال اخیر حساسیتهای حکومت درباره شیوه لباس پوشیدن زنان، راه انداختن گشتهای ارشاد و استفاده از نیروی پلیس برای امر و نهی درباره نوع لباس افراد، باعث اعتراضات گسترده به "سیاسی کردن" این "حق شخصی" زنان شده است. کشمکشهایی که موضوع فراموش شده و عادی شده "حجاب زن ایرانی" را تبدیل به "مسالهای اجتماعی" کرده است؛ مساله ای که حکومت دیگر بعید بتواند جمع اش کند.
در این میان، نوع پوشش زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی، یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری، "اتفاقی" است که در میان حجم اخبار سنگین مربوط به انتخابات گم شدهاست؛ زهرا رهنورد، استاد تمام دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و خالق مجسمه "مادر" در میدان محسنی، از زنان مبارز قبل از انقلاب بوده است و ظاهرا پس از ازدواج با موسوی، "حجاب" را انتخاب می کند. او که برای اولین بار در تاریخ مبارزات انتخاباتی ایران بعد از انقلاب، در همه سفرهای استانی دست در دست همسرش در سخنرانیها و برنامه های انتخاباتی شرکت میکند، نحوه لباس پوشیدناش حتی از بالا بردن طبیعیتر دستهایش از میرحسین، هنگام ابراز احساسات جمعیت، بیشتر جلب توجه میکند.
او بر خلاف سایر زنان چادری فعال در عرصه سیاست، چادرش کش ندارد؛ بنابراین روی سرش آزادانه حرکت ميکند و حتی گاهی از سرش لیز میخورد و میافتد. این چادر آزاد به روسریاش (دقت کنیم که روسری و نه مقنعه) که گل های قرمز و نارنجی دارد، امکان جلوهگری میدهد؛ همچنین مانتویی که طبق رسم معمول جامعه، مشکی یا تیره نیست و جنس آن شبیه مانتوهایی است که زنان جوان در ایران میپوشند. به علاوه او با کیف رنگینی که همیشه در عکس ها از چادرش بیرون زده است، چادر را تبدیل به نمادی آزادانه تر و راحتتر کرده است که تنوع و طراوت لباس پوشیدن این استاد دانشگاه 64 ساله را به نمایش بگذارد؛ البته آرایش ملایمی که لبها و چشم های او دارد، بیشتر کمک میکند تا جوان تر از سناش به نظر برسد.
همیشه ورود بهار را گل های تک تکی نوید میدهند که جسارت میکنند و زودتر از بقیه سر از خاک بیرون میآوردند؛ به عقیدهای برخی، صرف نظر از اینکه نتیجه این انتخابات چه باشد، گلهای قرمز و نارنجی روسری زهرا رهنورد میتواند در کنار تلاشهای فعالان حقوق بشر، نشانههایی نویدبخش برای مساله پرتنش شیوه لباس پوشیدن زنان ایرانی باشد.
منتشر شده در روزنامه
رسانههای ما معمولا به دلایلی که بر همه روشن است، هیچگاه چنین موضوعاتی را مورد توجه قرار ندادهاند و اساسا اجازه هم نداشتهاند. در طول سی سال اخیر هم اغلب زنان مشهور ایرانی بویژه زنان فعال در سیاست (غیر از زنان هنرمند)، معمولا با پوشش چادر مشکی ظاهر شدهاند و جایی هم برای پرداختن و بحث کردن درباره امکانات موجود برای لباس پوشیدن آنها وجود نداشته است و در واقع این موضوع، هیچگاه تبدیل به "مسئله اجتماعی" هم نشده بود. ولی در چند سال اخیر حساسیتهای حکومت درباره شیوه لباس پوشیدن زنان، راه انداختن گشتهای ارشاد و استفاده از نیروی پلیس برای امر و نهی درباره نوع لباس افراد، باعث اعتراضات گسترده به "سیاسی کردن" این "حق شخصی" زنان شده است. کشمکشهایی که موضوع فراموش شده و عادی شده "حجاب زن ایرانی" را تبدیل به "مسالهای اجتماعی" کرده است؛ مساله ای که حکومت دیگر بعید بتواند جمع اش کند.
در این میان، نوع پوشش زهرا رهنورد، همسر میرحسین موسوی، یکی از کاندیداهای ریاست جمهوری، "اتفاقی" است که در میان حجم اخبار سنگین مربوط به انتخابات گم شدهاست؛ زهرا رهنورد، استاد تمام دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران و خالق مجسمه "مادر" در میدان محسنی، از زنان مبارز قبل از انقلاب بوده است و ظاهرا پس از ازدواج با موسوی، "حجاب" را انتخاب می کند. او که برای اولین بار در تاریخ مبارزات انتخاباتی ایران بعد از انقلاب، در همه سفرهای استانی دست در دست همسرش در سخنرانیها و برنامه های انتخاباتی شرکت میکند، نحوه لباس پوشیدناش حتی از بالا بردن طبیعیتر دستهایش از میرحسین، هنگام ابراز احساسات جمعیت، بیشتر جلب توجه میکند.
او بر خلاف سایر زنان چادری فعال در عرصه سیاست، چادرش کش ندارد؛ بنابراین روی سرش آزادانه حرکت ميکند و حتی گاهی از سرش لیز میخورد و میافتد. این چادر آزاد به روسریاش (دقت کنیم که روسری و نه مقنعه) که گل های قرمز و نارنجی دارد، امکان جلوهگری میدهد؛ همچنین مانتویی که طبق رسم معمول جامعه، مشکی یا تیره نیست و جنس آن شبیه مانتوهایی است که زنان جوان در ایران میپوشند. به علاوه او با کیف رنگینی که همیشه در عکس ها از چادرش بیرون زده است، چادر را تبدیل به نمادی آزادانه تر و راحتتر کرده است که تنوع و طراوت لباس پوشیدن این استاد دانشگاه 64 ساله را به نمایش بگذارد؛ البته آرایش ملایمی که لبها و چشم های او دارد، بیشتر کمک میکند تا جوان تر از سناش به نظر برسد.
همیشه ورود بهار را گل های تک تکی نوید میدهند که جسارت میکنند و زودتر از بقیه سر از خاک بیرون میآوردند؛ به عقیدهای برخی، صرف نظر از اینکه نتیجه این انتخابات چه باشد، گلهای قرمز و نارنجی روسری زهرا رهنورد میتواند در کنار تلاشهای فعالان حقوق بشر، نشانههایی نویدبخش برای مساله پرتنش شیوه لباس پوشیدن زنان ایرانی باشد.
منتشر شده در روزنامه
1 نظر:
هرچند كه با يك گل بهار نمي شود اما شايد اين نويد بهار باشد...
با اينهمه مريم عزيز! يادمان باشد هنوز زن براي اينكه در جامعه قدرت جولان داشته باشد بايد دست كم يك چادر مشكي روي سرش بيندازد. همينطور كه زهرا رهنورد اين كار را كرده... حالا تفسير و تعبير روشنفكرانه اين عمل مي شود رفتار رهنورد كه خيلي هم جذاب است. اما تو تصور كن! اگر او مي خواست با روسري و مانتو در كنار موسوي ظاهر شود! چه قشقرقي به پا مي شد!
ارسال یک نظر
شما چی فکر می کنید؟