اسفند ۲۶، ۱۳۸۷

تیله بازی در کریدور سیاست

زمین بازی سیاست در ایران، صحنه هنرنمایی تعدادی کودک است که با وجود سن شناسنامه ای بیش از 50 و 60 سال، هنوز خیلی مانده تا بالغ شوند.

بچه ای که نامش سید محمد خاتمی است. با هزار نازکشی و عشوه گری اعلام کاندیداتوری در انتخابات ریاست جمهوری می کند، بدون اینکه فکر کند باید قبل از اعلام حضور، حرفی و برنامه ای برای ارائه داشته باشد که حتی اگر ادیسون و کانت و دکارت هم بود، بالاخره هشت سال حتی برای ابراز بزرگترین نظریه های عالم علم و فلسفه هم زمان کمی محسوب نمی شود...

این بچه، حالا بعد از کلی سفر استانی و سخنرانی و غیره، دیگر به ابراز محبت های طرفداران، دلشان غنج نمی رود و تازه یادشان می افتد چون گفته بودند "یا من یا میرحسین"، دیگر بازی "معشوق همه ناز و عاشق همه نیاز" به انتهای خود نزدیک می شود. معشوق به یکباره از خواب غفلت بیدار می شود که چه نشسته اید که "اخلاق" را نباید فدای "قدرت" کرد، و این چنین است که از صحنه انتخابات کناره گیری می کند...

موسوی؟ بچه ای که نامش میرحسین موسوی است و نازش از سید محمد خاتمی بیشتر است. کسی که چهار سال پیش هر چقدر به ایشان اصرار کردند تا کاندیدای اصلاح اطلبان باشند، نقاشی در آتلیه و نمایش گذاشتن آثار هنری شان را، نه تنها به "حضور" ترجیح دادند، بلکه در طول سال های بعد از جنگ هم با وجود تمام فراز و نشیب هایی که بر این ملت رفت، "سکوت"اختیار کردند. این مهندس نقاش نخست وزیر دوران جنگ، هر چقدر بیشتر با التماس و درخواست برای اعلام کاندیداتوری مواجه شدند، عین همان بچه معروف (در برنامه فکر کنم نوروز 72 که هر کسی از او می پرسید: کوچولو کجا داری می ری؟) فرمودند: "بعدا می گویم." این بچه قصه ما حتی به ملاقات ها و درخواست ها مکرر هم بازی اش، سید محمد خاتمی، هم وقعی ننهادند و خواستند خودشان را شیرین کرده و روبروی دوربین ها و ضبط صوت ها "بعدا" بگویند.

از آن طرف، کودک دیگری هم در این جناح هست که نامش مهدی کروبی است. در دور قبل وعده قاقالی لی اش (ماهیانه 50 هزار تومان) به هر ایرانی رئیس جمهور واقعی اش کرد ولی بالاخره دست غیبی پیدا شد و این شیخ اصلاحات را دو ساعت، به تعبیر خودش در خواب کهف، فرو برد و ماجرا عوض شد. این یکی هم از روز اول عین بچه های تخس کوچه گفت که اصلا و ابدا به نفع هیچکس کنار نمی کشد و برنامه جدیدش هم (سهامدار نفت کردن همه مردم ایران) ادامه همان قاقالی لی گذشته است. شیخی که البته کمی قواعد بازی در سیاست را بهتر از دو نفر دیگر بلد است.

تازه این وضعیت به اصطلاح "اصلاح طلبان" ماجراست. گروهی از کودکان هم هستند که ادعای روشنفکری دارند و رای احمدی نژاد را یا تقلب می دانند یا رای عده ای عوام، فکر می کنند خواص اند و ادعای کار تئوریک روی مسائل دارند، و در نتیجه به کل از بازی قهر کرده اند و تازه خودشان را سردمدار دموکراسی و تغییر و چه و چه و چه می دانند... حدیث اصول گرایان که دیگر گفتن هم ندارد...

0 نظر:

ارسال یک نظر

شما چی فکر می کنید؟