خرداد ۱۱، ۱۳۸۸

با کروبی معامله می کنم!

قبل از بیان دلایلم، اول چند پیش فرض را مطرح کنم. من فکر می کنم برگه رای یی که در دست من است، برگه ای بسیار ارزشمند است که این امکان را می دهد تا به طور مستقیم با استفاده از این برگ برنده، مطالبات، خواسته ها و نیازهای خودم را فریاد بزنم. من این برگه را به هیچ حزبی، به هیچ گروهی و به هیچ کسی، حتی "منافع جمعی"، به هیچ قیمتی نمی فروشم؛ شاید این منافع جمعی، آخرین چیزی بود که با وجدان خودم درباره اش حکم صادر می کنم؛ من دیگر تحت هیچ شرایطی "منافع فردی"ام را فدای "منافع جمعی" نمی کنم؛ چراکه معتقدم منافع جمعی در سایه تامین منافع فردی حاصل می شود و حتی در صورت اثبات اینکه منافع جمعی در درازمدت منفعت بیشتری برای جامعه ای که من در آن زندگی می کنم، داشته باشد، اگر من رای و نظرم را فدایش کرده باشم، آنقدر دچار سرخوردگی خواهم شد که دیگر هیچگاه عنصری فعال در همان جامعه به شمار نخواهم رفت. در واقع در این صورت فردیت و هویت شخصی ام را به گونه ای فدا کرده ام که دیگر بسادگی نخواهم توانست اثری از آن در خودم پیدا کنم. بنابراین رای دادن را حرکتی کاملا فردگرایانه و بر پایه منافع فردی شخص خودم ارزیابی می کنم و به کاندیدایی رای می دهم که فکر کنم "احتمال دارد" بیش از دیگران، منافع شخصی من را تامین کند.


من یک انسانم؛ به کاندیدایی رای می دهم که بطور مشخص، مسائل مربوط به حقوق بشر را در اظهارات و برنامه ها و اعلامیه های خودش مطرح کرده باشد و آنقدر شهامت داشته باشد تا به عنوان کاندیدای ریاست جمهوری اعتراف کند ما در ایران حقوق بشر را رعایت نمی کنیم و منشوری جداگانه با عنوان "منشور حقوق بشر" منتشر کند و به درستی، همه بیانیه های پیشین اش را "فرع"و این موضوع را "اصل" بداند.

من یک زنم؛ به کاندیدایی رای می دهم که جسارت می کند و در فیلمی که از تلویزیون دولتی جمهوری اسلامی پخش می شود، می گوید که به کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان می پیوندد. تاکید می کند که وزیر زنی را در کابینه معرفی می کند و اجازه می دهد روبرویش از "حجاب اجباری" بگویند.

من یک روزنامه نگارم؛ به کاندیدایی رای می دهم که حق دسترسی آزاد به اطلاعات را به رسمیت بشناسد. کاندیدایی که با صراحت از لزوم وجود رادیو و تلویزیون خصوصی در ایران حرف بزند. کاندیدایی که بداند زندانی سیاسی، که بسیاری از روزنامه نگاران را شامل می شود، یعنی چی و به دفاع از زندانی سیاسی شهره باشد.

*******

اگر کاندیداهای موجود به شکلی مساوی منافع شخصی من را تامین کنند، به لحاظ اجتماعی هم، من افکار و عقایدی برای خودم دارم که در آن چارچوب، کاندیدای مورد نظرم را انتخاب می کنم:

1. به آدمهایی که جسارت حرف زدن از تغییر اصول به ظاهر غیرقابل تغییر را دارند، احترام می گذارم؛ به کاندیدایی رای می دهم که جسارت می کند و از لزوم تغییر قانون اساسی جمهوری اسلامی حرف می زند.

2. به آدمهایی که با ظالم مبارزه می کنند و در نهایت شجاعت، آدم زبان دراز و پرمدعا و ستمگر را سرجای خودشان می نشانند، احترام می گذارم؛ به کاندیدایی رای می دهم که حسین شریعتمداری، احمد جنتی، سرلشکر فیروزآبادی و خیلی های دیگر را سرجای خودشان می نشاند.

3. به آدمهای صادق و جسور احترام می گذارم؛ به کاندیدایی رای می دهم که حرف از تکلیف الهی و احساس تکلیف برای ورود به عرصه انتخابات نمی زند و حرف از مدینه النبی و اخلاق گرایی به میان نمی آورد. بحث از این مسائل برای کسی که قرار است در صندلی ریاست جمهوری بنشیند، کاملا فاقد جایگاه است؛ وگرنه در این صورت مرحوم آیت الله بهجت از همه کس برای ریاست جمهوری مناسب تر بودند!

4. به آدمهایی که وقتی وارد یک بازی می شوند، قواعدش را رعایت می کنند و جرزنی نمی کنند، احترام می گذارم؛ به کاندیدایی رای می دهم که به قواعد بازی سیاسی ریاست جمهوری تن داده باشد؛ حزب تاسیس کرده باشد، روزنامه داشته باشد، معاون اولش را معرفی کرده باشد، درک کند که ریاست جمهوری، مسئولیتی کاملا تیمی و عملگرایانه است و همیشه با تیم همراهش در مصاجبه ها و دیدارها شرکت کند.

تکلمه- شاید تحقق بسیاری از برنامه ها و ادعاهای مطرح شده، از اختیار شخص رئیس جمهور خارج باشد و شاید بسیاری از این برنامه ها، "تندروی بی مورد و بیجا" تلقی شود؛ اما من به کاندیدایی رای می دهم که دست کم جسارت کرده باشد و از اصلی ترین مشکلات جمهوری اسلامی حرف زده باشد و اصلی ترین مطالبات من را در شعارهای انتخاباتی اش گنجانده باشد. من به کاندیدایی رای می دهم که در بیان مطالبات و خواسته های من، "تندروی" کند؛ که من این تندروی را بسیار بجا و بسیار مفید در دراز مدت زندگی شخصی ام ارزیابی می کنم.

*
پ.ن. انتخاب کروبی، انتخاب از میان چندین کاندیدای کاردرست و تاپ نیست؛ انتخاب کروبی برای من، صرفا انتخاب میان کروبی و موسوی است؛ نه انتخاب کاندیدای مورد علاقه ام.
کروبی اشکالات بسیاری در طول مدیریت اش بر مجلس، به اش وارد است و این کاملا حرف درستی است. اما به نظرم به هر حال دیکته نانوشته که غلط ندارد. هر کسی که مسئولیتی داشته، طبعا خطاها و اشتباهاتی هم مرتکب شده.
اگر می گم روزنامه نگارم، هنوز یادمم نرفته کروبی با حکم حکومتی جلو اصلاح قانون مطبوعات را گرفت. ولی تحلیل عده ای بر این است که خب انتظار داشتید در آن شرایط چه می کرد؟ مثلا آیا استعفا گزینه مورد نظر منتقدان است؟ خب اگر گزینه خوبیه پس چرا خاتمی استعفا نداد؟ حالا استعفا هم نه، چرا اساسا دور دوم دوباره کاندیدا شد؟
البته این روشی نیست که شخصا خیلی هم باهاش موافق باشم اما اگر اشکالی به کروبی در عملکرد مجلس اش وارد باشه، به خاتمی هم وارد است و با همان استدلالها از خاتمی هم می شود دقیقا به همان شیوه خرده گرفت.
به هر حال کروبی، چهار سال پیش، کاری را که باید در ریاست مجلس می کرد و رو در روی رهبر می ایستاد مثلا، کرد و بعد از انتخابات برای اولین بار در تاریخ ایران اسلامی، چنان نامه ای به رهبر نوشت.
رای من، نه به کاندیدای دوست داشتنی و مورد تایید 100 درصدم که انتخابی میان کروبی و موسوی، دقیقا در خرداد ماه 1388 در کشور ایران است.
چهار سال پیش به هیچ عنوان به کروبی رای نمی دادم، ممکن است دو سال بعد هم از رای ام به او پشیمان بشم.
ولی الان اینطوری فکر می کنم.



2 نظر:

Maryam B. گفت...

dar morede zanan inja ro bekhun:

موسوي برنامه ها وتعهدات خود به زنان را اعلام کرد

http://zahra-rahnavard.com/NewsDetail.aspx?id=30&ct=news

soroush گفت...

با هم برای تغییر
تنها برای ایران
----------------
رأی به کروبی عین رأی به اصلاحات است.

ارسال یک نظر

شما چی فکر می کنید؟