نامهی آیتالله سید مصطفی محقق داماد به رئیس قوهی قضائیه یکی از قابل تأملترین نامههایی بود که در این دو ماههی اخیر از سوی افراد مختلف نوشته شده است. نویسندهی نامه که خود یک آیتالله، مجتهدزاده و دکتر رشتهی حقوق است، اصل را بر نالهها و مویههای دینی نگذاشته است؛ این نامه از منظر یک حقوقدان البته معمم نوشته شده است؛ حقوقدانی که آیین دادرسی کیفری را "بالاترین و بزرگترین رهآورد تحولات قرن حاضر برای بشریت" میداند.
نامه با ذکر کوتاهی از سابقهی آشنایی شروع میشود و با تاکید بر "حقوق شهروندی" میخواهد مطالبی را "بیپرده" بیان کند. او در همان ابتدا آن کسی را که 30 سال پیش "نادیده خریدار"ش شده بود، با خطاب "حضرت آیتالله" دعوت به "تحمل" میکند تا به "صراحت" بگوید که آیین دادرسی کیفری در زمان وی "نه نظرا بلکه عملاً"، "نه تنها متزلزل بلکه در ملاءعام ویران شد." نامه بعد از این نهیب صریح، لحن آزادانهتری به خود میگیرد تا این استاد بیحاشیهی حقوق دانشگاه شهید بهشتی و مولف چندین کتاب در "اصول فقه" اعلام کند که "توجیه شرعی" نقض قوانین را از سوی فقیهانی که فقاهتشان را "اگر" بپذیرد، "درایت و آگاهی"شان را "هرگز" نمیپذیرد؛ کاملا بیاساس است؛ چرا که خودش "فرزند فقاهت" است و "فقیهان واقعی را از فقیهان رسانهای" به خوبی تشخیص میدهد. پدر نویسنده، مرحوم آیتاللهالعظمی سید محمد محقق داماد یکی از بزرگترین علمای حوزه علمیهی قم و داماد آیتالله عبدالکریم حائری یزدی بوده که نامخانوادگی "داماد" هم از همان زمان بر پدر وی اطلاق میشود.
پاراگراف بعدی البته بهانهی اصلی نگارش این نامه را آشکار میکند؛ وقتی کسی در مجلسی درباره "وقایع اسفبار روز" رو به نویسنده میکند و "با نگاهی عاقل اندر سفیه" و "پوزخندی معنیدار" میگوید "این اعمال که توجیه شرعی دارد". آیتالله در انتهای این جمله سه بار علامت تعجب می گذارد! جملهای که "مغز استخواناش" را میسوزاند... و بعد از نقل روایتی از حجاجبنیوسف که گفته بود "هرچه من مصلحت بدانم عین شرع است" و دوباره با گذاشتن سه علامت تعجب در انتهای جمله، به رئیس قوهی قضائیه تاکید میکند "هرگز مجاز نیستیم که در تشخیص حسن عدالت و قبح ستمگری که مردم خردمند ملتمان خودشان به بداهت درک میکنند قیمومت شرعی نماییم و تفکر آنان را تعطیل کنیم."
او هاشمی شاهرودی را متهم میکند که در حوادث اخیر میتوانست "آمرین قانونی در هر پست و مقامی که هستند و مامورین متخلف از موازین اخلاقی را به دست قضات شریف آگاه به قوانین" محاکمه کند و ادامه ابزار شگفتی میکند قوهی تحت امر او آنچنان به ذلت کشیده شده است که "ائمه جمعه موقّته" آن را "توصیه به بیرحمی" کنند و رئیس جمهور آن را "به رعایت رافت اسلامی و کرامت انسانی" دعوت کند.
آیت الله محقق داماد که عضو هیات علمی دایرهالمعارف بزرگ اسلامی است، فراموش نمیکند تا تعلل و تاخیر رئیس قوهی قضائیه را در تعطیلی و بررسی بازداشتگاه کهریزک، "دلیل وارد شدن این مدخل در دایرة المعارفهای جهانی بنام حکومت دینی ایران در کنار مدخلهای زندانهای گوانتانامو و ابوغریب" بداند.
×
این نامه نه از سوی یک دانشجو، نه از سوی همسر یا دختر یکی از بازداشتشدگان و نه از سوی یک روزنامهنگار؛ که از سوی یک شخصیت کاملا همطراز و همارز با آیتالله هاشمی شاهرودی نوشته است. کسی که بیش از سی سال سابقهی دوستی و مودت با او داشته است و امروز به لحاظ جایگاه و شأن، میتوانست به جای او بر کرسی ریاست قوهي قضائیه نشسته باشد. محقق داماد در انتهای نامه برای دوست سی سالهی خود ابراز "تأسف" میکند که "ای کاش در حوزهی علمیه به کار تدریس و پژوهش ادامه داده بودید و هرگز به این ورطه خطیر پای نمینهادید." شاید همین ابراز تأسف موجود در بندبند واژههای این نامه از سوی یک دوست و همطراز است که آن را متفاوت کرده است؛ ولی هاشمی شاهرودی وقعی به این ابراز تأسف عمیق نگذاشت؛ فردای انتشار این نامه، در مراسم تحلیف احمدینژاد در مجلس حاضر شد و آنچنان او را به گرمی در آغوش کشید که خاطرهی دوستیهای سی سالهی خود را از یاد برد؛ این "ورطهی خطیر" کار خودش را با "نقطهی امید" شهید مطهری کرده است؛ کما اینکه با دیگران هم قبلترها کرده بود و بعدترهای تاریخ هم خواهد کرد...
منتشر شده در روزنامه
0 نظر:
ارسال یک نظر
شما چی فکر می کنید؟