ماجرای معرفی وزرای زن، شاید تنها رویداد شگفتانگیزی است که فمنیستها را با ائمهی جمعه افراطی همداستان کرده است! اگرچه این دو گروه از منظری متفاوت به موضوع نگاه میکنند؛ اما نتیجهی خواست هر دو یکسان است؛ این زنان نباشند.
ائمهی جمعه یا برابری زن و مرد را بدعت میدانند و یا اختلاط آنها با مردان در کار پرمشغلهای مثل وزارت را محل اشکال. نمایندگان مجلس هم از قول برخی مراجع موضوع را به لحاظ شرعی و فقهی مسالهدار عنوان میکنند و فعالان اجتماعی زن، وزارت زنانی مردسالار و حامی طرحهای محدودسازی زنان را ضربهای مهلک به جنبش زنان ارزیابی میکنند که نبودنشان از اساس، بهتر از بودنشان است.
شاید مواردی که میبایست جنبش زنان را بیش از حمایت این زنان از قوانین تبعیضآمیز نگران کند، یکی آن است که نمایندگان مجلس برای اینکه به فرد بدنامی مثل احمدینژاد ضربه بزنند، بخواهند از مراجع به طور رسمی فتوا علیه وزارت زنان بگیرند و یا اینکه عملکرد این زنان آنقدر به طرز چشمگیری بد باشد که جامعه در یک توافق جمعی، تصمیم بگیرد از این بعد، به زنها در مدیریتهای کلان و پر مسئولیت اعتماد نکند.
تا به امروز مسیری که زنان فعال در بدنهی حاکمیت طی کردهاند، متفاوت از مسیر زنان فعال در جنبشهای مدنی بوده است. در واقع جنبش مدنی زنان راه خودش را میرود، زنان اصولگرای افراطی هم راه خودشان را. اساسا جنبش زنان هیچگاه هم از چنین زنانی انتظار نداشته تا مطالبات آنها را نمایندگی کنند.
به علاوه، جامعهی ایران بعد از ماجراهای 22 خرداد و حضور چشمگیر زنان در صف اول اعتراضات، در ایمان به قدرت و جرات و شایستگی زنان، قابل مقایسه با قبل از آن نیست. بنابراین به نظر میرسد نگرانی فعالان جنبشهای مدنی زنان از ضربه زدن زنان اصولگرا و مردسالار به آرمانهایشان نباید خیلی جدی بشود. از طرف دیگر، نمایندگان مجلس از یک سو، ائمهی جمعه و مراجع از سوی دیگر و حتی افرادی مثل علی مطهری که انتخاب وزرای زن را پیشنهاد مشایی معرفی میکند، همگی آمادهاند یا به دلیل به زمین کوبیدن احمدینژاد یا به دلیل اشکالات شرعی و یا با استناد به مخالفت فراگیر جامعه، پروندهی میدریت کلان زنان را دستکم تا سالهای سال درهم بپیچند که این قطعا چیزی نیست که هیچ فمنیستی به دنبال آن باشد!
منتشر شده در نیمنما
ائمهی جمعه یا برابری زن و مرد را بدعت میدانند و یا اختلاط آنها با مردان در کار پرمشغلهای مثل وزارت را محل اشکال. نمایندگان مجلس هم از قول برخی مراجع موضوع را به لحاظ شرعی و فقهی مسالهدار عنوان میکنند و فعالان اجتماعی زن، وزارت زنانی مردسالار و حامی طرحهای محدودسازی زنان را ضربهای مهلک به جنبش زنان ارزیابی میکنند که نبودنشان از اساس، بهتر از بودنشان است.
شاید مواردی که میبایست جنبش زنان را بیش از حمایت این زنان از قوانین تبعیضآمیز نگران کند، یکی آن است که نمایندگان مجلس برای اینکه به فرد بدنامی مثل احمدینژاد ضربه بزنند، بخواهند از مراجع به طور رسمی فتوا علیه وزارت زنان بگیرند و یا اینکه عملکرد این زنان آنقدر به طرز چشمگیری بد باشد که جامعه در یک توافق جمعی، تصمیم بگیرد از این بعد، به زنها در مدیریتهای کلان و پر مسئولیت اعتماد نکند.
تا به امروز مسیری که زنان فعال در بدنهی حاکمیت طی کردهاند، متفاوت از مسیر زنان فعال در جنبشهای مدنی بوده است. در واقع جنبش مدنی زنان راه خودش را میرود، زنان اصولگرای افراطی هم راه خودشان را. اساسا جنبش زنان هیچگاه هم از چنین زنانی انتظار نداشته تا مطالبات آنها را نمایندگی کنند.
به علاوه، جامعهی ایران بعد از ماجراهای 22 خرداد و حضور چشمگیر زنان در صف اول اعتراضات، در ایمان به قدرت و جرات و شایستگی زنان، قابل مقایسه با قبل از آن نیست. بنابراین به نظر میرسد نگرانی فعالان جنبشهای مدنی زنان از ضربه زدن زنان اصولگرا و مردسالار به آرمانهایشان نباید خیلی جدی بشود. از طرف دیگر، نمایندگان مجلس از یک سو، ائمهی جمعه و مراجع از سوی دیگر و حتی افرادی مثل علی مطهری که انتخاب وزرای زن را پیشنهاد مشایی معرفی میکند، همگی آمادهاند یا به دلیل به زمین کوبیدن احمدینژاد یا به دلیل اشکالات شرعی و یا با استناد به مخالفت فراگیر جامعه، پروندهی میدریت کلان زنان را دستکم تا سالهای سال درهم بپیچند که این قطعا چیزی نیست که هیچ فمنیستی به دنبال آن باشد!
منتشر شده در نیمنما
1 نظر:
سلام. از لطف شما سپاس گذارم. ممنون که به وبلاگ من سرزدید.
ارسال یک نظر
شما چی فکر می کنید؟